کد خبر: ۲۸۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۴
سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
پوراحمد هیچگاه نمی‌تواند فیلمی با ساختاری متفاوت بسازد و نوعی آشفتگی و پریشانی روحی مؤلف در تمام آثارش نمود دارد.

به گزارش آوای نشاط، سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از ۹ بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامع‌تری نسبت به تازه‌ترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. 

********************

فیلم تیغ و ترمه - کیومرث پور احمد

نویسنده: علیرضا پارسا

 

در دوازدهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در بیست و هشتم آذرماه گذشته از کیومرث پور احمد تقدیر شد. این کارگردان روی سن آمد و در سخنانی گلایه آمیز گفت:هیچکدام از مدیران در طی این سی سالی که از ساخت قصه‌های مجید می‌گذرد این احترامی که انجمن منتقدان به خاطر ساخت این اثر به من گذاشتند نگذاشت. اوضاع به شکلی شده که فارابی که خود در ساخت بسیاری از آثار مشارکت دارد به من می‌گوید که آیا می‌توانی برای تولید فیلمت سرمایه‌گذار بیاوری؟

پوراحمد کارگردانی است که دامنه اعتراضات بدون دلیل و پشتوانه‌اش بسیار وسیع است، همواره در هر گفت‌وگویی طلبکارانه حرف می‌زند و معایب آثارش را نمی‌پذیرد. او این واقعیت را نادیده می‌گیرد در خیل جوان‌هایی که وارد میدان شدند، اونه تنها پیشرفتی نکرده، بلکه از حد متوسط خودش نزول بیشتری کرده است. اما رسانه‌ها حرمت این کارگردان پیشکسوت را نگه می‌دارند تا جدل‌های رسانه‌ای، موقعیت کارگردان قصه‌های مجید را به مخاطره نیندازد. وقتی آخرین ساخته پوراحمد را در جشنواره فیلم فجر می‌بینیم، ناخواسته به یاد سخنان او در جشن انجمن منتقدان خواهیم افتاد.

اعتراض پوراحمد با لحنی طلبکارانه در عدم حمایت فارابی برای تهیه بودجه آثارش، یکسوی ماجرای و سوی دیگر ماجرا فیلم شکست خورده‌ای است که فقط به واسطه سابقه پوراحمد وارد بخش مسابقه شده است. اغلب سینماگران و اهالی رسانه دائماً این سوال را مطرح می‌کنند چرا هیأت انتخاب فیلم تیغ و ترمه را در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجرپذیرفته است؟ پاسخ این سوال کاملاً روشن است. بیست سالی است کهحوزه‌های مدیریتی سینما با پوراحمد مدارا می‌کنند و تمامی این حس توأم با احترام از سوی رسانه و مدیران صرفاً به خاطر خاطره خوش قصه‌های مجید است.

در سال‌های اخیر آیا کیومرث پور احمد پس از موفقیت فیلم «شب یلدا» توانست فیلمی بسازد که حتی جامعه روشنفکری ایرانی به آن سمپاتیک باشد؟ سه فیلم آخر این فیلمساز ارجمند، ۵۰ قدم آخر، کفشهایم کو؟ و تیغ ترمه آثاری نیستند که انتظارات عمومی و حتی نخبگان جامعه را برآورده کند. با این حساب ضرورتی ندارد فیلمسازی که در چند سال اخیر نتوانسته ذره‌ای از موفقیت‌های گذشته‌اش را تکرار کند، فیلم بسازد.

تیغ و ترمه در چنین شرایطی ساخته می‌شود. در شرایطی که فیلمساز باید دوران بازنشستگی را با تکیه به افتخارات گذشته پشت سر بگذارد و فیلمی نسازد تا اعتبارش مخدوش شود. پور احمد با تیغ وترمه نشان می‌دهد که حتی استاندارهای فیلمسازی بسیار معمولی را نمی‌تواند در اثرش لحاظ کند.

تصور پوراحمد این است که برداشت اقتباسی به حرفه‌اش اعتبار می‌بخشد، امری که در سینمای جهان مرسوم است و اغلب فیلم‌های موفق دنیا مبتنی بر اقتباس هستند، اما نگارش فیلمنامه اقتباسی در سینما خودش یک حرفه محسوب می‌شود. به عنوان نمونه در سینمای هند، فرانسه و حتی در هالیوود فیلمنامه نویسانی هستند که حرفه اصلی آنان برگردان کتاب به فیلم است. دلیل عدم موفقیت پوراحمد ریشه در همین مسئله دارد، چون در شرایط کنونی نشان داده که توانایی بازگردان منبع اقتباسی از کتاب به فیلم را ندارد.

«تیغ و ترمه»؛ پایانی برای دوران فیلمسازی کیومرث پوراحمد است؟

با طرح این موضوع سوالی پیش می‌آید، چرا در فیلمنامه مجموعه قصه‌های مجید پوراحمد در برگردان اقتباسی موفق بود اما در برگردان دو اثر اخیرش ناموفق است؟ اساساً مدیوم قصه‌های مجید سریال بود و مدیوم دو فیلم پوراحمد سینماست. مجموعه‌های قصه‌های مجید (هوشنگ مرادی کرمانی) به صورتی به نگارش درآمده‌اند که امکان برگردان اقتباسی از آن بسیار ساده است. در مدیوم سریال، پوراحمد دوشخصیت اصلی‌اش را تعریف و باقی روایت‌ها بر اساس رویدادهای مرتبط با این دو شخصیت و تقابل و تعامل با دنیای بیرونی آنان می‌سازد که از قضا نگارش قصه‌های مجید کار چندان سختی نبوده است.

اما مشکل اساسی در دو فیلم اخیر پوراحمد که مرجع اقتباسی دارند این است در فیلمنامه اقتباسی مؤلف، شخصیت اصلی و رویدادهای مرتبط با این شخصیت، اتصال دراماتیک پیدا نمی‌کنند. اَشکال گوناگونی از ترمه، شخصیت اصلی فیلم وجود دارد که او را به تبدیل به کاراکتری چند وجهی می‌کند و همین‌طور تم فیلم را. روایت ناگهان از واقعیت به صدای ذهنی کاراکتر نقب می‌زند. فیلم نمی‌تواند لحن رئال خود را حفظ کند و وارد سورئالیسم می‌شود. چگونه تمامی این تم‌ها و وجوه مختلف کاراکتر را می‌توان در کنار هم گذاشت؟ پور احمد قصه گوی کلاسیکی است، فیلمسازی که تم‌های سورئالیستی را تجربه نکرده و او فیلمساز واقعیت‌گراست. چگونه وارد حوزه‌ای می‌شود که بدان تسلطی ندارد؟

«تیغ و ترمه»؛ پایانی برای دوران فیلمسازی کیومرث پوراحمد است؟

شخصیت رؤیا که از واقعیت عبور می‌کند و وارد فضایی رویایی می‌شود، یک پارانویای حاد را پشت سر می‌گذارد. باید قابلیت‌های روانشناختی پارانویایی او دراماتیک شوند. نکته دوم درباره رؤیای پدر است، که کارگردان سعی می‌کند از یک پدر ذهنی، پدری عینی بسازد و خلاء نیستی را بدون هیچ مقدمه دراماتیکی با چیستی ناگهانی بپوشاند.

رؤیا چرا تا این سن و سال درباره پدرش و نحوه مرگ او کنجکاو نبوده است؟ مادرش چه زمینه دراماتیکی را همراه خودش می‌آورد که ترمه باید در مورد پدرش کنجکاو شود؟ فیلم با ابهامات فراوانی در مورد شخصیت ترمه آغاز می‌شود و این ابهامات در میانه فیلم تبدیل به ایهام می‌شود و طبق ساختار کلاسیک سه پرده‌ای، پرده سوم با پرده دوم همزمان ور می‌افتد و روابط نامشروع جهان (هومن برق نورد) و مادر ترمه، در پرده دوم فیلم، هویدا می‌شود.

«تیغ و ترمه»؛ پایانی برای دوران فیلمسازی کیومرث پوراحمد است؟

آقای کیومرث پوراحمد یکی از سینماگران بشدت قصه‌گوی سینمای ایران است. ساختار آثار اخیرش بسیار ساده است، چون سینما را به همین شکل آموخته است و پوراحمد هیچگاه نمی‌تواند فیلمی با ساختاری متفاوت بسازد. اگر با همین ساختار ساده قصه‌هایش را مثل گذشته به خوبی تعریف کند، فیلمساز موفقی خواهد بود اما نوعی آشفتگی و پریشانی روحی مؤلف در آثارش نمود دارد. این تشنج با کمی کناره‌گیری مرتفع خواهد شد. اما به یک نکته مهم نیز در حضور فیلم تیغ و ترمه در جشنواره باید دقت کرد. فیلمسازان خاطره سازی که اعتباری در گذشته داشته‌اند، نباید در این رقابت جدی حضور پیدا کنند، چون قرار گرفتن در فضای رقابتی فجر با نقدهای تند و تیز منتقدان، به هویت و اعتبار فیلمسازان پیش کسوت صدمه خواهد زد.

انتهای پیام/

 

منبع: مشرق
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: