از شب رحلت امام خمینی

برچسب ها
روایت خواندنی یوسفعلی میرشکاک از شب رحلت امام
باورم نمی‌شد. آن روزها پیرمرد در منظر من اسطوره‌ای بود مرگ ناپذیر. با خشم آبی به سر و صورتم زدم وبا فرنود به راه افتادیم...
کد خبر: ۵۳۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۵