زنان و انقلاب مشروطه

 "آوای نشاط" مشروطه ایرانی، یکی از بزنگاه‌های برخورد تمدن و جامعه ایرانی با سامانه فرهنگی- مدنی غرب و مدرنیته است. این انقلاب با وارد کردن نشانه‌ها، مفاهیم، ایستار‌ها و انگاره‌هایی نو به پهنه اندیشه نخبگان، ذهنیت آنان را دستخوش دگرگونی‌هایی ژرف کرد.

انقلاب مشروطه، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است؛ برهه‌ای حساس در تاریخ که در طی آن، تحولات جدی، چهره کاملا سنتی جامعه را دگرگون ساخت.

یکی از این تحولات، آشنایی ایرانیان و روشنفکران ایرانی با وضعیت زنان در اروپا و تحولات دگرگون‌کننده زندگی زنان ساکن کشور‌های پیشرفته بود تا جایی که آن‌ها به فکر افتادند با تغییر وضعیت زنان در جامعه، راه پیشرفت کشور را هموارتر سازند.

زنان و انقلاب مشروطه

از اواسط دوران قاجاریه، زنان به تدریج قدم در راهی گذاشتند که توانست آن‌ها را تا حدی از آزادی‌های فردی و اجتماعی برخوردار کند. سختگیری و تعصب در این دوران و رفت و آمد اروپاییان و مسافرت ایرانیان به خارج از کشور موجب شد تا فکر آزادی زنان در ذهن مردم ترقی‌خواه ایران راه یابد.

در این دوره زنان ایرانی کما بیش با زنان اروپایی فرصت مبادله عقاید را پیدا کردند، اگر چه این امر بیشتر به اعضای خانواده سلطنتی، دیپلمات‌ها و اشراف محدود می‌شد. درنتیجه این تماس‌ها، درک زنان از خودشان و نیز طرز فکر مردان نسبت به زنان تغییر پیدا کرد و موجب شد که زنان نسبت به دوره‌های قبل بسیار بیشتر در عرصه حیات اجتماعی ظاهر شوند و عهده‌دار فعالیت‌های اجتماعی گردند.

آغاز جنبش زنان در ایران، با آشنایی ایران با غرب و دستاورد‌های آن همراه بود. هرچند محققانی که در این زمینه پژوهش کرده‌اند درباره زمان شروع این جنبش در ایران دیدگاه‌های متفاوتی دارند، حقیقت مشترک در تمام این دیدگاه‌ها، از آغاز جدی این جنبش در جریان انقلاب مشروطه حکایت می‌کند. زنان ایران در نهضت مشروطیت همچون مردان به حرکت درآمدند، به‌طوری که از این تاریخ، بیداری واقعی زنان آغاز شد.

فعالیت‌های سیاسی و جدی‌تر زنان، در انقلاب مشروطه صورت گرفت
نخستین مشارکت زنان در اعتراضات مردمی علیه ستم شاهان قاجاری، در جریان دفاع از اقدام میرزا حسن آشتیانی علیه امتیاز تنباکو رخ داد. اما فعالیت‌های سیاسی جدی‌تر زنان، در انقلاب مشروطه صورت گرفت. «ژانت آفاری» با بررسی منابع به این نتیجه رسیده است که بذر جنبش زنان ایران، در آغاز سده بیستم و مقارن وقوع انقلاب مشروطیت پاشیده شده است.

شرکت زنان در انقلاب مشروطیت، از زمان شکل‌گیری نخستین بارقه‌های انقلاب مشروطه آغاز شد. اگرچه ما قبل مشروطه وقایعی مانند قحطی یا نارضایتی‌های ناشی از گرانی رخ داد که تظاهراتی را از سوی زنان با تشویق مردان درپی داشت.

آما آنچه در آن زمان تازه به نظر می‌رسید حضور زنان درعرصه سیاست و مشارکت سیاسی بود، در اواخر دوران حکومت قاجار، حرکت‌های اعتراضی عدیده‌ای از سوی زنان ایرانی صورت گرفت به‌عنوان مثال: در تحصنی که درحرم حضرت عبدالعظیم شکل گرفت- که خواست تشکیل عدالت‌خانه برای نخستین بار مطرح شد- زنان بسیاری حضور داشتند.

زنان و انقلاب مشروطه

همچنین مشارکت آن‌ها در تاسیس بانک ملی ایران که بسیاری از آن‌ها زیورآلات و اشیای گران‌قیمت خود را فروختند و از دولت سهام خریدند. زنان مبتکر تحریم کالا‌های خارجی بودند. آنان درپی آن بودند تا قهوه‌خانه‌ها را متقاعد کنند برای کاهش مصرف شکر وارداتی، مغازه‌های خود را تعطیل کنند.

انجمن‌ها و سازمان‌های زنان همچنین در پی آن برآمده بودند که روسیه و انگلیس را وادار به ترک ایران کنند. رشد فکری زنان در مسیر مبارزات مشروطه چنان بود که گاه از مردان خانواده پیشی می‌گرفتند؛ به‌طوری‌که غیاث نظام که یکی از مخالفان سرسخت انقلابیون بود توسط مجاهدین کشته شد و، چون او در زمان حیاتش تحت حمایت روس بود، قنسول روس پرچم خود را در بالای خانه آن‌ها نصب کرد تا خانواده او را تحت حمایت خویش قرار دهد؛ اما همسر شجاع وی پرچم را کنده برای قنسول روس پیغام فرستاد:

«شوهر من ظالم بود و او را به سزای اعمالش رساندند، اگرتمام پسر‌های مرا بکشید، من زیر حمایت دولت روس درنمی‌آیم.» زنان درانقلاب مشروطیت فعالانه شرکت داشتند و با تشویق روحانیت، علیه قدرت‌های خارجی به مبارزه برخاستند. بعد‌ها به‌ویژه پس ازسال۱۲۸۵ آنان توانستند سازمان‌های خاص خود را شکل دهند و مستقل‌تر عمل کنند.

اما آنان بخشی از یک جنبش بزرگ ملی بودند که در سطح کشور فعالیت می‌کرد. در حقیقت جنبش ملی زنان یک «خرده جنبش» بود که با جنبش عمومی همکاری می‌کرد و هدفش استقلال ایران و اجرای قانون‌اساسی بود. انقلاب مشروطه دگرگونی بزرگی در سهم زنان در سیاست فراهم آورد. این پدیده فرصتی برای زنان ایجاد کرد تا مشارکت سیاسی را تجربه کنند و شکل‌گیری جنبش را برای آنان در ایران، آسان‌تر سازد.

سرانجام، مبارزات مردم ایران در انقلاب مشروطیت در سال۱۳۲۴ه. ق. پیروز و قانون‌اساسی مشروطه در چهارده ذی‌القعده همان سال تدوین شد. اما در ماده سوم و پنجم نظامنامه انتخابات مجلس، زنان در کنار اطفال، دیوانگان و اتباع بیگانه، از انتخاب شدن به نمایندگی و انتخاب نمودن نمایندگان مجلس محروم شده بودند.

هرچند، ورود زنان به انقلاب مشروطه و جانفشانی آن‌ها در جریان این انقلاب، ظاهرا ثمره‌ای برایشان نداشت، اما این حقیقت را نباید نادیده گرفت که آن‌ها با حضور در این انقلاب، در‌های ورود به جامعه را به روی خود گشودند. زنان دستاورد‌های مشروطه را بسیار با ارزش می‌دانستند، حتی از نثار جان خود ابایی نداشتند، به‌طوری‌که برخی از آنان با پوشیدن لباس مردانه درصحنه‌های جنگ وارد شده، مبارزه کردند و کشته شدند.

اما روندی را که متمم قانون‌اساسی عصر مشروطه طی کرد و حق رای را برای زنان قائل نشد، به نوعی درصدد بود از این طریق زنان را از صحنه سیاست خارج کند که این امر زمینه تغییراتی گسترده را در مسیر مشارکت سیاسی زنان ایجاد کرد.

انتهای پیام/