کد خبر: ۳۶۲۳۸
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۲
پس از پخش سریال «گاندو» از تلویزیون، برخی دولتی‌ها نسبت به آن واکنش‌های منفی نشان دادند و همین باعث حواشی زیادی شد. این حواشی در جلسه دولت نهایتا به صفر شدن بودجه سازمان صداوسیما منجر شد.

به گزارش آوای نشاط، اتفاق عجیبی رخ داده بود. شاید برای نخستین‌بار بود که مسوولان دولتی درباره یک سریال چنین مواضعی می‌گرفتند. این مواضع از توییت‌های آقای حسام‌الدین آشنا از مشاوران رییس‌جمهوری، شروع و سپس گسترش پیدا کرد. البته با تمام این حواشی همه گمان می‌کردند که با پایان این سریال جاسوسی، جنجال به پایان برسد؛ اما ماجرا طور دیگری پیش رفت. در یکی از جلسات دولت بحث به این سریال می‌کشد و خروجی‌اش صفر شدن بودجه سه‌ماهه رسانه ملی می‌شود. حسابش را بکنید تریبون رسمی رسانه‌ای جمهوری اسلامی به واسطه پخش یک سریال توسط دولت این‌گونه تنبیه می‌شود.

این تصمیم عجیب دولت سروصدای زیادی به‌پا کرد. اولاً این اقدام در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی‌نظیر بود، یعنی در عین اختلاف نظر در تمام دولت‌های وقت با رسانه‌ملی، هیچ‌وقت بودجه صداوسیما صفر نشده بود. این نخستین بار بود که این پدیده به وجود می‌آمد. در مرتبه بعد سوژه اختلاف بود که بسیار کوچک‌تر از این به نظر می‌رسید که باعث چنین تصمیمی شود. سومین مورد عجیب در قطع بودجه رسانه ملی، شکل آن بود. دولت با روشی غیرمرسوم و البته غیرقانونی این تصمیم را اتخاذ کرده بود که از طرق مراجع قانونی قابل لغو بود. همه این موارد باعث شد که در بین مسوولان و بسیاری از کاربران فضای مجازی موجی از اعتراضات به این اقدام دولت شکل بگیرد.

در توییتر و دیگر شبکه‌های اجتماعی کاربران نسبت به این اقدام دولت عکس‌العمل نشان دادند و آن را محکوم کردند. در همان روزها آقای احسان قاضی‌زاده‌هاشمی، نماینده مجلس و عضو شورای نظارت بر سازمان صداوسیما گفت‌وگوی مفصلی انجام داد. در آن گفت‌وگو، قاضی‌زاده تصمیم دولت را بدعتی عجیب عنوان کرده بود که از طریق صداوسیما و با استفاده از مراجعی مثل مجلس شورای اسلامی و قوه‌قضاییه قابل پیگیری است. این نماینده مجلس صفرکردن بودجه رسانه ملی توسط دولت را اقدامی دانسته بود که به بهانه‌هایی بدون منطق رخ داده و هدف اصلی‌اش مخالفت با پخش سریال گاندو است.

پس از موج انتقادی در فضای مجازی، سازمان صداوسیما نسبت به این اتفاق عکس‌العملی نشان نداد. حالا پس از چند روز از گذشت حاشیه فوق، به سراغ چند نفر از مدیران رسانه ملی رفتیم و آن‌ها که خواستند نام‌شان ذکر نشود، از حل شدن موقتی مشکل خبر داده و گفتند بودجه یک ماه فعلاً واریز شده است؛ البته در بین پاسخ‌ها درباره بودجه یک ماه یا بیشتر اختلاف نظرهایی وجود داشت. پس از این پیگیری و برای اطلاع دقیق‌تر از موضوع، بازهم به سراغ آقای احسان قاضی‌زاده رفتیم و درباره سرنوشت بودجه رسانه ملی گپ‌وگفتی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

مشکل بودجه سازمان صداوسیما حل شد؟

شنیده‌ام که در روزهای گذشته بودجه واریز شده است. تاجایی‌که اطلاع دارم بودجه سه‌ماهه با کسر مبلغی واریز شده است.

در روزهایی که این مشکل به وجود آمد چه واکنش‌هایی را شاهد بودید؟

متاسفانه این اقدام، بدعتی بود که توسط دولت رخ داد. البته سپس اعلام کردند که بودجه مبتنی‌بر عملکرد را در نظر دارند. این شکل از بودجه براساس گزارش دستگاه‌هاست، یعنی بعد از ارائه گزارش بودجه بعدی را دریافت می‌کنند. سؤال ما این بود که چطور بودجه مبتنی‌بر عملکرد در این زمان خاص پیدا شده است. سؤال بعدی این است که آیا همه دستگاه‌ها براساس همین شکل بودجه، گزارش ارائه و سپس پول دریافت کرده‌اند؟ صفر شدن بودجه خودش نکته مهم دیگر این موضوع بود. این را هم درنظر بگیرید که صداوسیما گزارش عملکردش را به صورت گزارش‌های مستمر اعلام می‌کند. مطلبی که وجود دارد این است که این مساله بین سازمان و برنامه‌و‌بودجه باید مستمراً وجود داشته باشد.

ظاهراً بودجه فوق تماماً خرج حقوق کارکنان می‌شود. درست است؟

قبلاً هم گفتیم بخش اعظم بودجه دریافتی توسط رسانه ملی صرف پرداخت حقوق کارکنانش می‌شود. این‌طور نیست که بودجه دریافتی هربار دریک بخش خاص و متفاوت هزینه بشود. این اقدام دولت شاید در ظاهر مبنای بودجه‌ای داشته باشد اما در عمل برای آن‌هایی که در کار اجرایی‌اند خیلی قانع‌کننده نیست.

اطلاع دارید مشکل بودجه رسانه ملی دقیقاً چگونه حل شد؟

به نظرم وقتی این موضوع در افکار عمومی منعکس شد، شرایط تغییر کرد. این‌طور تفسیر شد که این حرکت مصداق ابراز مخالفت با آزادی بیان و نوع مدرنی از اعمال سانسور است. وقتی افکار عمومی وارد این قضیه شد، دولت عقب‌نشینی کرد.

صداوسیما چه عملکردی باید داشته باشد که دیگر چنین اتفاقاتی را شاهد نباشیم؟ راه مقابله با این بدعت‌ها چیست؟

رسانه ملی باید منابع مالی‌اش را مستقل‌تر کند. راستش الان نگران این هستم که با این اتفاقات، صداوسیما محافظه‌کارتر و محتاط‌تر بشود. ممکن است این فشارها باعث شود که دیگر کسی نیازی به اعمال فشار به صداوسیما نداشته باشد. این رفتار دولت ممکن است اثر روانی برای تلویزیون داشته باشد که در آینده خودش را نشان دهد. این بعدی از قضیه است که صداوسیما حتماً باید به آن توجه داشته باشد.

البته این استقلال مدنظر ما صرفاً دربرابر دولت نیست. این مستقل بودن باید در مقابل تمام دستگاه‌ها مثل مجلس و قوه‌قضاییه هم باشد. رسانه ملی برای آنکه بتواند مخاطب خودش را حفظ کند، لازم است صدای مردم باشد. صدای مردم بودن به معنای این است که به طور مستقل نقدهای مردم دربرابر تمام دستگاه‌ها را مطرح کند. البته پول، بودجه و تخصیص آن در حوزه دولت است. این به آن معناست که رسانه ملی باید به سمت یک استقلال مالی هم برود.

راه‌های رسیدن به این استقلال مالی چیست؟

طرح‌های زیادی برای رسیدن به این نقطه وجود دارد. برخی از این طرح‌ها از قبل هم وجود داشته است. صداوسیما باید در این زمینه مطالعه بکند. می‌تواند درآمدش از محل آگهی‌های بازرگانی را بازچرخانی بکند و از همین محل، خلق درآمدهای جدید رخ بدهد. می‌تواند نهادها و سرمایه‌گذاری‌های مستقلی را در تلویزیون تعریف بکند. یکی دیگر از راه‌ها، فروش محصولات تلویزیون به کشورهای دیگر و سامانه‌های اینترنتی است.

منبع:صبح نو

انتهای پیام/

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: