کد خبر: ۳۵۳۶۳
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۱
فکر کن برای دیدن جانوران پا بگذاری به موزه حیات‌وحش هفت‌چنار، باخبر شوی موزه قبلاً کارخانه جوراب‌بافی بوده. ساختمانی قدیمی با سقف شیروانی، در و پنجره چوبی با شیشه‌های رنگین و کوره برق به استقبال بیاید. حکایت عجیبی بشنوی؛ دو زن باهم دعوا کردند و این کارخانه ساخته شد!

به گزارش آوای نشاط، دیدن ساختمانی با معماری قدیمی، خوشایند مشترک بسیاری از ما دل‌زدگان از معماری امروز است. عمارت آجری موزه هفت‌چنار که بنایش در اولین سال‌های حکومت پهلوی اول ساخته‌شده برایمان از آن معماری‌های جانانه و دیدنی است که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کنیم.

سقفی شیروانی به سبک بناهای اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی با چند ردیف آجر صدرنشین و «بام رخ» که آن را اصیل‌تر کرده است.

 

مشقِ آجری رضاخان

 نمای عمارت قجری-پهلوی، تزیین خاصی ندارد اما هنری که آن را زیبا کرده دقیقاً همین سادگی و پرهیز از اسراف در استفاده از مصالح است. آجرها بافکر، نظم و تنوعِ چیدمان کنار قرارگرفته‌اند این، زیبایی نما را بیشتر کرده است.

سنگ‌هایی که برای کف‌پوش و قسمت پایینی نمای بیرونی دیوار عمارت استفاده‌شده و پوشاندن نمای آجری ساده قسمت‌هایی از بنا با گچ و سیمان هم آرامش بصری‌اش را دوچندان کرده.


دارودرخت محوطه، دالان آجری و باغ‌راه هم درست همان‌جایی هستند که باید. صدای آواز پرنده‌ها در درختانی که یله گاه استراحت و آوازشان شده و شُرشُر آب در حوضی فیروزه‌ای که آینه به دست مانده تا چهره‌مان را در چین و تاب آب زلالش تماشا کنیم هم جلای روح است و جان و حال را خوب می کند. موزه‌ای که حدود 300 گونه‌های آبزی و پرندگان، خزندگان و جانوری ایران و 100 گونه گیاهی را در خود جای‌داده، سال 1301 ساخته‌شده است. رضاخان به تعبیر «نصرالله حدادی» تهران پژوه با ساخت این بنا و کمی بعد کاخ سعدآباد بود، «مشق شاهی» تمرین می‌کرد.

اشرف، کارِ خودش را کرد!

این تاریخ‌پژوه و تهران شناس از دعوا و اختلاف زنانه‌ای می‌گوید که دلیل ساخت این کارخانه شد. ماجرای جالبی که مرور تاریخ موزه و کارخانه را شیرین‌تر می‌کند: «اشرف پهلوی با دختری دوست بوده و از قضا برای آن دختر از فرنگ جوراب آورده بودند. او جوراب‌ها را بین همشاگردی‌هایش تقسیم کرده بود و فقط اشرف بی سوغات مانده بود چون میانه شان شکر آب‌شده بود. تحمل این موضوع برای دختر رضاخان سخت بود؛ باخشم و ناراحتی ماجرا را برای پدرش تعریف کرد. دلخوری اشرف به بیکار شدن پدر آن دختر از دربار پهلوی اول و ساخت کارخانه جوراب‌بافی یعنی همین موزه هفت‌چنار فعلی منتهی شد.»

چشم محله روشن شد

این عمارت روزگاری کارخانه جوراب‌بافی بوده برای تهیه برق و انرژی لازم برای کار کردن دستگاه‌هایش نیاز به برق داشته. مازاد برق تولید شده را به خانه‌های اطراف می‌فرستادند. دودکش کوره کارخانه شبیه دودکش کوره‌های آجرپزی اطراف تهران است. با این تفاوت که از آجری مرغوب ساخته‌شده است.

همچنین دهانه دودکش هم با تزئینات آجرچینی زیباتر شده است و لبه دودکش یک ردیف شیشه‌کاری هم دیده می‌شود. برای ساخت این برج‌ها مدام خاک کنار بدنه مخروطی می‌ریختند با هر ردیف آجری که بالا می‌رفت،‌ تپه خاک هم بالاتر می‌رفت و بعد از پایان کار جمع‌آوری می‌شد.

دوربین قدیمی در موزه

قدیمی‌های محله از قبض‌هایی می‌گویند که برایشان صادر می‌شد و خانه به خانه فرستاده می‌شد. آنها زمانی برق داشتند که روشن بودن لامپ در خانه‌های آن حوالی کیمیا بود و خیلی از خانه‌ها هنوز با لمپا، گردسوز و شمع روشن می‌شدند. همین موضوع باعث شد این محله که بیشتر بافت روستایی داشت و در آن کشاورزی می‌شد، به‌مرور برای زندگی به مذاق خیلی‌ها خوش بیاید و بافت آن به‌مرور مسکونی‌تر شد. یکی از مواردی که تا مدت ها کنار کوره آجری جلب توجه می کرد، دوربین فیلم برداری قدیمی بود که اهالی می گویند که موقع عملیات عمرانی و توسعه بوستان رضوان(بابائیان و ارامنه سابق) یکی از بوستان های منطقه 10 تهران، پیدا شده و احتمالا مربوط به دوره حضور ارامنه در این محدوده بوده است.

پاپوش برای اسب راهزنان

موزه هفت‌چنار بیش از 7 هزار مترمربع مساحت و زیربنای 2 هزار و 683 مترمربعی دارد. 2 ستون آجری با طاقی قوس‌دار، آجرچین و چراغ‌های زیبا سردر این بنا را ایرانی و اصیل‌تر کرده است. دورتادور موزه با دیوار آجری و نرده‌های طرح‌دار پوشانده و این عمارت چندین بار مرمت‌شده است. استاد «نصرالله حدادی» تهران شناس می‌گوید: «در ایرانِ قدیم چیزی به اسم جوراب وجود نداشت. خانم‌ها چاقچور می‌پوشیدند که شبیه به جوراب‌شلواری‌های امروزی بود. مردها هم مچ پیچ . کسی نمی‌دانست جوراب چیست فقط در مناطق سردسیر پاپوش پشمی می‌پوشیدند. پوشاکی که به ضرب‌المثل مردم هم راه پیدا کرد و کنایه از دردسر درست کردن، کاری را مخفیانه و راز آلوده انجام دادن بود. البته پاپوش جای دیگری هم استفاده می‌شد وقتی سوارها می‌خواستند شبانه یا بی صدا حرکت کنند، سم اسب را با پارچه‌ای می‌بستند تا جلب‌توجه نکند راهزن‌ها خیلی از این ترفند استفاده می‌کردند.»

اولین جوراب را ناصرالدین شاه آورد

بسیاری فکر می‌کنند تغییر نوع پوشش و تغییر به‌سوی غربی شدن ظاهر ایرانیان به دوره پهلوی اول و اجبار به استفاده از لباس‌های متحدالشکل برمی‌گردد. اما با مرور تاریخ مشخص می‌شود، نخستین قدم‌ها در این زمینه توسط ناصرالدین‌شاه قاجار برداشته شد در سفر معروفی که به فرنگ داشت. حدادی می‌گوید: «وقتی جوراب را در پای مردم دید، برایش جالب بود چند نمونه خریدند و همراه خود به کشور آورد. معروف‌ترین جوراب مردانه‌ای که به ایران آمد نامش «فیل دو قوز» بود و جوراب زنانه «پاناما» که البته این نام این جوراب بعدها به دلیل همرنگ بودن جوراب باپوست بدن بین مردم به «پانما» معروف شد. به‌این‌ترتیب، جوراب کالای اشرافی و نشانه تشخّص بود.»

 اندرونی شاهانه و جوراب باله!

درباره کارخانه جوراب‌بافی یک اشتباه وجود دارد که آن را ربط می‌دهند به دوره قاجار اما آن زمان ساخته نشد بلکه دوره پهلوی اول ساخته شد. این تهران پژوه از ورود لباس‌های چسبان و شاهِ ناکام قاجار؛ احمدشاه هم می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های مهم لباس پوشیدن ایرانیان این بود که لباس تنگ و چسبان نمی‌پوشیدند و آن را عیب می‌دانستند. حتی وقتی می‌خواستند ضرب‌المثلی استفاده کنند، می‌گفتند: از وقتی تنبان پایم کردم چنین چیزی ندیدم. تنبان شلوار مردانه بسیار گشاد بود و شلوارهای خانم‌ها هم کاملاً گشاد و به نام «گشاشلیته» بود. اما ناصرالدین‌شاه وقتی لباس‌های بالرین‌های را دید که دامن فنری و جوراب‌شلواری چسبان و تنگ بود، خرید و همراه خود آورد و می‌بینیم که بعدها بانوان دربار دامن‌های چین‌دار کوتاه و جوراب‌شلواری‌های چسبان سپید می‌پوشیدند و تصاویر تاریخی آن وجود دارد. دوره احمدشاه مردم بافرهنگ غرب بیشتر آشنا شدند، جوراب و دستکش جایگاهی بین لباس ایرانیان پیدا کرد.»

 جوراب پوشی نظامی­ ها!

حدادی درباره چرایی رواج پوشیدن جوراب فرنگی می‌گوید: «قدیم کفش‌ها بدون بند بود و شمایلی مانند گیوه داشت، مثل دلو. پاشنه را ور‌می‌کشیدند و کفش را پا می‌کردند. بعضی کفش‌ها به دهن دلوچه‌ای معروف بود. کفش‌های بندی هم بعدها از اروپا به ایران آمد. این کفش‌ها جوراب مخصوص خود را لازم داشت؛ جوراب فرنگی.» بنابراین باگذشت زمان، لباس‌های اروپایی در جامعه ایرانی جای خود را باز کرد که این اتفاق در دوره رضاخان به اوج رسید.  در دوره رضاخان پوتین و جوراب به لباس‌های سربازها اضافه شد. برای اینکه روی کفش همیشه تمیز بماند، روی آن گتر می‌کشیدند. جورابشان هم کف نداشت و از مچ تا زیر زانو بود. برای اینکه ثابت بماند با بندی که انتهای آن بود دور پا پیچیده می‌شد. البته این جوراب بیشتر جنس پشمی داشت، قشون و عشایر از آن استفاده می‌کردند.»

آب قنات در گلوی جوراب‌ها!

معماری موزه یا به عبارت بهتر کارخانه جوراب‌بافی، ایرانی- آلمانی است؛ مهندسان آلمانی ساختش را بر عهده داشتند. با مرور معماری سازه مشخص می‌شود ساختمان کارخانه طوری بوده که بخش اداری با سالن تولید قرینه باشد تا مدیران کارخانه به کارگرها اشراف کامل داشته باشند. مجزا بودن ساختمان‌های کارخانه اما برای این بود که اگر حادثه‌ای دریکی از بخش‌ها افتاد، بقیه بخش‌ها امن بماند. حدادی به معماری جالب دودکش کارخانه اشاره می‌کند که شبیه کوره‌های آجرپزی است اما ارتفاع کمتری دارد: «قدیم کارخانه‌ها را خارج از شهر در مسیر قنات‌ها می‌ساختند تا از آب آن استفاده کنند. خیابان قزوین و محله هفت‌چنار آن زمان خارج از تهران در مسیر نهر فیروزآباد و قنات‌ها بود که احتمالاً نام قنات فرمانفرما را شنیده‌اید. الیاف جوراب‌ها در قنات‌ها شسته می‌شد و کارخانه آبراههٔ مستقیمی از قنات‌ها داشت.» کارگران کارخانه خوش‌اقبال بودند که این زیبایی‌ها را هرروز می‌دیدند. زیر سایه هفت‌چنار قدیمی محله ناهار می‌خوردند، چرتی می زدند و با آب زلال قنات گلو تر می کردند.

از پلیکان تا دایناسور

عمارت هفت‌چنار بنایی آجری شامل دو سالن مجزاست که با راهرو به هم می‌رسند. یکی از سالن‌ها ارتفاع پایین‌تر اما مساحت بیشتری دارد و دیگری، ارتفاع بیشتر و مساحت کمتر. دالان‌های متعدد بنا، ظرفیت مناسبی برای تقسیم‌بندی نمایشِ گونه های حیات‌وحش ایجاد کرده‌. نمایش چرخه حیات جانداران مختلف به شکل تاکسیدرمی و استئولوژی(چیدمان اسکلتی جانوران؛ این سبک به‌خصوص برای نمایش اَبَراسکلت دایناسورها  جانوران اولیه مهم است و این موزه مدتی قبل با ارائه سه نمونه استئولوژی موفق خبرساز شد.) پروانه‌های خشک‌شده، فسیل‌های جانوری و گیاهی، بازسازی زیستگاه جانوران با مشابهت به نمونه واقعی و تاکسیدرمی نمونه‌های جانوری کمتر دیده‌شده و مهم‌تر از همه، سالن بزرگی که با طراحی آکواریوم صخره‌ای ده‌ها نمونه از ماهی‌ها و آبزیان را به نمایش گذاشته از دیدنی‌های این موزه است. نمونه‌هایی از جانداران زنده هم در محوطه حیاط در قفسه‌هایی نگه‌داری می‌شوند مانند پلیکان، طاووس، کبک، عقاب دو برادر، سار گپه و ...

راکن روی درخت!

یکی از جذابیت‌های موزه که  معمولاً افراد حواس­جمع، متوجه آن می‌شوند و بقیه ممکن است آن را نبینند ترسیم حیوانات روی تنه درختان است. چند هنرمند جوان و باعلاقه با استفاده از گره‌هایی که به‌طور طبیعی روی بافت پوست درخت وجود دارد با استفاده خلاقانه از رنگ روی این حجم‌های طبیعی، تصویر جانوران را نقاشی می‌کنند. سنجاب، راکن، آهو و... روی تنه درخت‌ها منتظرند تا آن‌ها را ببینید. مجسمه برنز دو شیر ورودی بنا، آهو، تندیس آفرینش و صلح و مجموعه اسکلت‌های کتاب به دست هم‌جاهای مختلفی نصب‌شده‌اند که می‌توان در کنارشان عکس‌های یادگاری جالبی گرفت به‌خصوص از بچه‌ها.

در محوطه موزه حجم‌های فلزی و دیدنی‌هایی هم وجود دارد. از آکواریوم شیشه‌ای به شکل عینک‌های قاب گرد که بازار عکس سلفی و یادگاری را داغ‌کرده است تا سیمرغی که روی آن نام «پرویز تناولی» ثبت‌شده است.

پنج چنار، جان دادند!

البته زیبایی‌های موزه هفت‌چنار فقط به خیابان شهید دعوتی محدود نشده به خیابان ایرانشهر؛ خانه هنرمندان هم رسیده است. در کریدور طبقه دوم درست روبه‌روی پلکان، سازه هفت‌چنار که ایده و اجرای آن را «عباس کیارستمی» برعهده داشته هم وجود دارد که یادآور هفت‌چنار است که در فرصتی دیگر می‌توانید آن را ببینید. اما اینکه چرا موزه به نام هفت‌چنار معروف است و وجه‌تسمیه آن چیست؟ هم مربوط به هفت‌چناری بوده که در محوطه‌ای که شهر کتاب محله قرار دارد، وجود داشتند. چنارهایی که از آب قنات سیراب می‌شدند. برای مردم مقدس بودند، سقاخانه‌ای نزدیکشان بود و مردم شمع روشن می‌کردند. بعدها قنات پوشانده شد و آفت 4 درخت را از بین برد و فقط ماند 3 درخت که یکی از آن‌ها هم حدود 5 سال پیش در توفان تند تهران از بین رفت. حالا از آن هفت‌چنار فقط 2 چنار باقیمانده است.

فلافل فقط اینجا!

اصلی‌ترین خیابان حوالی موزه هفت‌چنار، خیابان قزوین محدوده سرپل امامزاده معصوم(ع) است. خیابان شهیدان عرب دقیقاً با این محدوده تقاطع دارد  و تابلو بزرگی با عنوان به بلوار بریانک ورودی آن را نمایش می‌دهد. بعد از بلوار، خیابان شهید دعوتی است؛ همان خیابانی که موزه در آن قرار دارد. اگر دسته‌جمعی به این موزه آمده‌اید، بودجه محدودی دارید و بدتان نمی‌آید ناهار یا شام بخورید؛ بهترین گزینه پیشنهادی به شما، امتحان کردن طعم فلافل شعبه‌های اصلی و معروف این فست‌فود ایرانی است. بوستان اعتماد و هفت‌چنار، هزار شهید، خانواده، نور و شهیدان عرب همان حوالی فرصتی دل‌نشین برای یک پیک‌نیک دورهمی جمع و جور است. آستان امامزاده معصوم(ع) از نوادگان امام سجاد(ع) با صحن  وسرایی سبز و پر از دارودرخت، مزار 5 شهید گمنام و بوستان معلولان هم از دیدنی‌های آن حوالی است. در مسیر می‌توانید خانه‌های آجری و ساده‌ای که هنوز حال و هوای محله بریانک و هفت‌چنار در دهه 50 و 60 را برایتان زنده می‌کند، ببینید. قیمت فلافل هم‌بسته به‌ویژه یا ساده بودن ساندویچ شما بین از 5 تا 15 هزار تومان است.

هرروز به‌جز شنبه‌ها

موزه آثار طبیعی و حیات‌وحش هفت‌چنار پس از مرمت و بازسازی این بنای تاریخی، خرداد سال ۱۳۷۶افتتاح شد و از آن زمان تاکنون میزبان علاقه‌مندان به حیات‌وحش و معماری ایرانی است. موزه هرروز به‌جز شنبه و ایام تعطیل سوگواری از ساعت8 صبح تا ساعت 18 میزبان علاقه‌مندان است. برای بازدیدهای گروهی بهتر و لازم است از قبل با مسئولان موزه هماهنگ و از تخفیف‌ها استفاده کنید. همچنین علاقه‌مندان به تماشای مراحل تاکسیدرمی و دانشجویان رشته‌هایی همچون دامپزشکی می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره تلفن‌های ۶-۵۵۷۳۸۷۴۵ تماس بگیرند.

 

انتهای پیام/

منبع: فارس
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: