|
به گزارش آوای نشاط، محمود روزبهانی کارشناس مسائل فرهنگی در یادداشتی نوشت این روزها و سال ها تب مثبت ثبت جهانی آثار و مفاخز ملی در حوزه های گوناگون در یونسکو بالا گرفته و گاهی تبدیل به یک رقابت سیاسی و یا حتی مهم استراتژیک شده است. کشور ما سه سال پس از تصويب کنفرانس عمومي يونسکو در تاريخ 26 فوريه سال ۱۹۷۵ به کنوانسيون ميراث جهاني يونسکو پيوسته و برپايه اين کنوانسيون، کشورهاي عضو يونسکو ميتوانند آثار تاريخي، طبيعي و فرهنگي کشور خود را نامزد ثبت ميراث جهاني کنند.
هرچند ايران با داشتن مكانهاي زيبا و بكر طبيعي در چند سال اخير تلاشهاي بسياري براي ثبت مكانها طبيعي در يونسكو داشته اما در اين زمينه توفيق درخوری نداشته است و هنوز در زمینه بسیار کار عقب افتاده دارد. چغازنبيل، تختجمشيد و ميدان نقش جهان نخستين مكانهايي بودند که در تاريخ 19 ارديبهشتماه سال 1358 در فهرست ميراث جهاني ثبت شدند. پس از ثبت اين آثار، ايران حدود 24 سال يعني تا سال 1382 اثر ديگري را در فهرست جهاني ثبت نكرد تا اينكه در اين سال مجموعه تاريخي تخت سليمان در يونسكو ثبت شد و بعد از آن هر ساله يك و گاهي چندين اثر به ثبت ميرسيد.
درسال ۱۹۴۵ ميلادي سازمان ملل متحد، مركزي آموزشي علمي و فرهنگي که بهطور خلاصه يونسکو ناميده ميشود را در دل خود تأسيس كرد. ظاهرا هدف اين سازمان، کمک به صلح و امنيت در جهان از راه همکاري بينالمللي در زمينههاي آموزشي و علمي و فرهنگي بر پايه منشور سازمان ملل متحد است و مقر آن در تعیین شده است. هر چند كه دفترهايي در كشورهاي مختلف نيز دارد و در حال حاضر بیش از 191 كشور عضو آن هستند.
در این میان از جمله مهمترين فعاليتهاي يونسکو، طراحي و اجراي پروژههاي با اهميت فرهنگي و عملي مانند پروژههاي مربوط به تنوع زبان و زبانهاي در حال انقراض، شاهکارهاي ميراث نامکتوب و نامحسوس بشر، ثبت بينالمللي حافظه جهاني، مكانهاي ميراث جهاني، همچنين ترويج «جريان آزاد انديشه براساس کلام و تصوير» توسط ارتقاي آزادي بيان، آزادي مطبوعات و دسترسي آسان به اطلاعات، ارتقاي تکثرگرايي و تنوع فرهنگي در رسانهها است.
سازمان آموزشي علمي و فرهنگي يونسکو جوايز و مدالهايي را هر ساله در زمينههاي مختلف علمي و فرهنگي ارائه ميکند که از جمله آنها، جايزه علمي يونسکو، جايزه سلطان قابوس براي حفاظت از محيط زيست، جايزه ال اورئال براي زنان دانشمند، جايزه آموزش صلح يونسکو، مدالهاي سرگي ايزنشتين براي هنر سينماتوگرافي، جايزه جيکجي براي افراد يا مؤسساتي که در حفاظت از ميراثهاي مستند تلاش کردهاند و مدال موتزارت يونسکو براي تقويت صلح جهاني با استفاده از موسيقي و ديگر هنرها است.
ثبت يك اثر در اين فهرست در درجه نخست، زمينه مناسبي براي معرفي ارزشهاي آن به جهان فراهم کرده، اما از آن مهمتر راه را براي نگهداري بهتر از آن اثر نيز هموار خواهد کرد.
به این صورت که آثار ثبت شده، عموما از نظارت جهاني بيشتري بهرهمند ميشوند و براي آنكه ارزشهاي خود را حفظ كنند، بايد ضوابط و مقررات خاصي را در زمينه مديريت، حفاظت و بهرهبرداري رعايت كنند.
این در حالی است که منتقدین این شیوه، همواره به تبلیغاتی بودن این نوع محافظت تأکید کرده و راهکارهای یونسکو را در مقابله با بلایایی که یک اثر را تهدید میکند، ناکارآمد میدانند، چرا که به رغم کمکهایی که ممکن است از طریق «صندوق ميراث جهاني» به کمک حفظ یک اثر بیایند، نمیتوان از این واقعيت كه ساز و كارهاي نظارت بر آثار ثبت شده و منابع مالي و تخصصي مورد نياز به اندازه لازم رشد نكرده، گذشت.
اینجاست که نقطه ضعفهای کشور میزبان بیشتر به چشم آمده و ثبت جهانی تا اندازه بسیاری بی ارزش جلوه خواهد کرد؛ به ویژه هنگامی که دریابیم ثبت جهانی یک اثر هر چند سال یک بار مورد پایش دوباره قرار گرفته و در صورت رعایت نشدن ضوابط، ممکن است آن اثر از فهرست جهانشمولی بیرون شود
شاید بهتر باشد برای پی بردن به عیار امروزی نامزدهای ایرانی برای ورود به فهرست یونسکو، سری به مرکز یکی از استانهای کشورمان بزنیم؛ جایی که محدوده هفتصد هکتاری از شهر به ثبت ملی رسیده و دادن لقب بزرگترین «شهر موزه» جهان به یزد، بدون اغراق به نظر میرسد، اما وقتی پای پروندهسازی برای ثبت جهانی این میراث به میان میآید، 150 هکتار مطرح میشود؛ انگار خودمان هم می دانیم که میراث گذشتگانمان چه حال نامناسبی دارند.
ظاهرا پس از آنکه کشور آذربایجان در سال ۱۳۹۱ روشهای نوازندگی و اجرای ساز «تار» را به نام خودش در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رساند و مردم ایران به خصوص فعالان حوزه موسیقی به این اقدام اعتراض کردند، رئیس مرکز مطالعات جهانی میراث ناملموس اعلام کرد که ایران در سال ۲۰۰۹ پروندهای را با عنوان ردیفهای موسیقی ایرانی در یونسکو ثبت کرده بود و آنجا درباره ردیف سازی توضیحهای کاملی ارائه و مشخص شده که در ردیف سازی، موسیقی ایرانی با سازهای تار، کمانچه، نی، سنتور و دیگر سازها نواخته میشود.
بنابراین در یک سند بینالمللی در یونسکو، نام تار بهعنوان سازی که موسیقی ایرانی با آن نواخته میشود، ثبت شده است. ولی این صحبت فعالان این عرصه را متقاعد نکرد.
در همان سال ناظم صمدوف معاون وزیر فرهنگ و گردشگری جمهوری آذربایجان، گفت: موسیقی مقامی آذربایجان سال ۲۰۰۳ از سوی یونسکو به رسمیت شناخته شد پس به صورت اتوماتیک «تار»، «دف» و «کمانچه» در فهرست یونسکو جای میگیرد.
این کشمکشها باعث شد هنرمندان موسیقی کشور نیز که چشم به فعالیت حوزه میراث ناملموس متولیان میراث جهانی در کشور دوخته بودند هشدار بدهند که اگر دست نجنبانید، کمانچه را هم از ایران گرفته و اولین بار به نام آذربایجان ثبت می شود. به همین علت، گروهی از کارشناسان میراث فرهنگی با کارشناسان در خانه موسیقی ایران همکاری کرده و پرونده «کمانچه: یک ساز فولکوریک آرشهای» را به عنوان میراث ناملموس ایران برای ثبت جهانی در سال ۲۰۱۶ پیشنهاد کردند.
اما این روزها انتقاد هایی هم به این حرکت و شبیه به آن مشاهده می شود، استاد منتظری معتقد است: ما اصل قضیه را رها کردیم و به گویش این ساز اهمیت نمیدهیم. در حالی که کمانچهی ایرانی، کمانچهی ترکی و کمانچهی چینی هر کدام رنگ صدای خود را دارند و با شیوههای خاص خود نواخته میشوند. ما باید در نوازندگی کمانچهی ایرانی، به شاخص و استاندارد برسیم. او می گوید ما حتی یک کتاب خوب برای کمانچه نداریم. چند پیشکسوت باید بنشینند و به تصحیح این کار بپردازند. حالا مثلا ما به سازمان یونسکو برویم و بگوییم این ساز برای ما است، فایدهاش چیست؟ در درجهی اول باید به حفظ هویت این ساز در کشور توجه کرد.
انتقاد این افراد در مورد این تب دولتی که گاهی به رقابت بین دولتها نیز کشیده شده است، آنقدر هم بیراه نیست، برخورد هیجانی، سیاسی- تبلیغاتی و بدون نگاه عمیق و ملی در این زمینه گاه به ضد خود تبدیل می شود و سوژه خود را قربانی می کند. لازم است مدیران با رویکردی ملی همراه با اولویت بندی در حوزه های مختلف و به دور از هرگونه شعار زدگی و رفتارهای نمایشی به فهرست میراث ملی کشور در یونسکو نگاهی بیندازند.
انتهای پیام/